تصویر ثابت

مطالب عاشقانه
  • کد نمایش افراد آنلاین


  • مطالب عاشقانه


    یک شنبه 2 شهريور 1393

     

    براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

    من که تصویری ندارم در نگاه هیچکس / خوب شد هرگز نبودم تکیه گاه هیچکس /

     

    کاش فنجانی نسازد کوزه گر از خاک من / تا نیفتد در دلم فال سیاه هیچکس / بهترین

     

    تقدیر گلها چیدن و پژمردن است / سعی کن هرگز نباشی دلبخواه هیچکس ...

    تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

    براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

    گفتم : تو شیرین منی ! گفتی :‌ تو فرهادی مگر ؟

     

     گفتم خرابت میشوم . گفتی : تو آبادی

     

    مگر ؟ گفتم ندادی دل به من .

     

     گفتی تو جان دادی مگر ؟‌ گفتم ز کویت میروم .

     

    گفتی : توآزادی مگر ؟‌

     

    گفتم فراموشم مکن .

     

     گفتی : تو در یادی مگر ؟

    تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

    یه نگاه به کفش های قشنگت کن دو عاشق ؛

     

     دو یار که بدون هم جایی نمیرن با هم خاکی  

     

    میشن با هم میرن زیر بارون ؛

     

     اگه یکی فدا شد دیگری هم فدا میشه ؛

     

    کاش آدمها از کفشاشون یاد میگرفتند رسم وفاداری و عشق رو

    تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

    براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

    دختری به کوروش کبیر گفت :‌

     

    من عاشق تو هستم ! کوروش گفت من لایق شما نیستم

     

    لیاقت شما برادرم هست که از من زیباتر هست

     

     و اکنون در پشت سر شما ایستاده است  

     

    دخترک به پشت سرش نگاه کرد اما کسی نبود ؛

     

     کوروش کبیر به او گفت اگر عاشق بودی

     

    پشت سرت را نگاه نمیکردی
     
    براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

    ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی ؟


    رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی


    حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی


    چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی

    .

    براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

    خداحافظ گل لادن، تموم عاشقا باختن.


    ببین هم گریه هام از عشق، چه زندونی برام ساختن.


    خداحافظ گل پونه، گل تنهای بی خونه.


    لالایی ها دیگه خوابی، به چشمونم نمی شونه.


    یکی با چشمای نازش، دل کوچیکمو لرزوند.


    یکی با دست ناپاکش، گلای باغچمو سوزوند.


    تو این شب های تو در تو، خداحافظ گل شب بو.


    هنوز آوار تنهایی، داره می باره از هر سو.


    خداحافظ گل مریم، گل مظلوم پر دردم.


    نشد با این تن زخمی، به آغوش تو برگردم.


    نشد تا بغض چشماتو، به خواب قصه بسپارم،


    از این فصل سکوت و شب، غم بارونو بردارم.


    نمی دونی چه دلتنگم، از این خواب زمستونی،


    تو که بیدار بیداری، بگو از شب چی می دونی ؟


    تو این رویای سر در گم، خداحافظ گل گندم.


    تو هم بازیچه ای بودی، تو دست سرد این مردم.


    خداحافظ گل پونه، که بارونی نمی تونه

     

     طلسم بغضو برداره، از این پاییز دیوونه

    براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد 
     
     
    من بودم و غروبی سرخ که نشان از تاریکی تلخی داشت
     

    به ذهنم فشار آوردم تا تو را به خاطر آورم
     

    ولی هر چه سعی کردم به ذهنم هم نیومدی
     

    همان لحظه که خورشید خانم داشت می رفت
     

    به خاطرم اومد که تو تمام هستی من بودی
     

    ولی نمیدانستم که به زیبا یهای دنیا نباید دل بست
     

    به تویی که زیبایی محض بودی
     

    آنروز غروب عشق من بود
     

    من فهمیدم که وعده هایت وفایی ندارد
     

    شکوه هایی که از تو داشتم به فراموشی سپردم
     

    و گفتم که باید او را زخاطر برد
     

    خورشید رفت و شب امد
     

    ولی من هنوز روز را ندیده ام
     

    اگر هر غروب طلوعی دارد
     

    ولی این غروب طلوعی ندارد
     

    حالا دیگر من مانده ام و یک دنیا تاریکی
     

    غروب عشق اگر غمگین بود
     

    ولی برایم دوست داشتنی بود
     
     
    زیــر بــارون، جـای خـالی بـوسۀ گرمت رُ با تـموم وجـود، حـس کردم …
     

    زیــر بــارون، اشـک های لحـظۀ خـداحافظی رُ تو ذهـنم، تـداعی کـردم …
     

    زیــر بــارون، ایـن دنیـای بـیوفـا رُ تا دلت بـخواد، نفـرین کـردم …
     

    زیــر بــارون، از عشـقی کـه تـو قـلبم حـک کـردی، یـادی کـردم …
     

    زیــر بــارون ، بـه پـشت سـرم نـگاه کردم و ۱۸ سـال زندگی رُ بـاور کـردم …
     

    زیــر بــارون، بـه تـموم بـهونه هـامون تبـسم تـلخی کـردم …
     

    زیــر بــارون، بـه حـکمت خـدا از تـه دل شـک کـردم …
     

    زیــر بــارون، بـه فـرار ثـانیه هـا اعـتقادپیـدا کـردم …
     
     
    تو که میدانستی با چه اشتیاقی
     
     خودم را قسمت میکنم

    پس چرا …
     
    زودتر از تکه تکه شدنم…
     
     جوابم نکردی…
     
    برای خداحافظی
     
     خیلی دیر بود… خیلی دیر !
     
     
    به تو که فکر می کنم

    بی اختیار

    به حماقت خود لبخند می زنم

    سیاه لشکری بودم

    در عشق تو

    و فکر می کردم بازیگر نقش اولم …

    افسوس
     

    براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

    دیدمش ... تنم لرزید دلم خواست محو تماشایش باشم ؛

     

    دلم خواست تا آخر عمر به او خیره باشم دلم خواست ...

     

     اما این شرم نگذاشت ؛ چون بنفشه ای سر به زیر افکندم ؛

     

     به زمین خیره شدم و او به آرامی از کنارم گذر کرد ؛

     

     با خطی از عطر دورم حصار کشید این دلخواه ترین اسارتی است ؛

     

     که عادلانه ترین حکمش حبس ابد من است


    نظرات شما عزیزان:

    ABTIN
    ساعت14:58---2 شهريور 1393
    سلام وبلاگت عالیه عزیزم
    من لینکت کردم با اسم دنیای آبتین
    اگه دوستداشتی بیا چترومم اونجا هم لینک رایگان انجام میدم تا بازدیدات زیاد شه موفق باشی عزیزم


    نام :
    آدرس ایمیل:
    وب سایت/بلاگ :
    متن پیام:
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

     

     

     

    عکس شما

    آپلود عکس دلخواه:






    برچسب‌ها: مطالب عاشقانه,
    + یک شنبه 2 شهريور 1393 | 13:56 | مریم


    This template generated and design by Nightnama on 2013 do not Copy